خلاف ادبه ،شرمنده ...
دم ز عهد و وعده و پیمان زدی
حرف مهر و عشق جاویدان زدی
برسر هربرگ و هر شاخ و درخت
قول آواز چکاوکها زدی
بوی گندت در پس چهره نهان
دم زعطر و ناف آهو می زدی
وان دلت شد سنگ قبر عاشقان
باز حرف از قلب و مهر و جان زدی
تو نفهمیدی کلامی از سخن
لاف نقد و پرسش و پاسخ زدی
از تو کودک دارم اکنون یک سوال
با چه رویی با بزرگان دم زدی ؟